من که می دانم…
به کودکی هم اگر برگردم…
تو همان شیشه ی شیر گمشده ام میشوی…
.
.
.
بی ” تــو “ کنار این خاطره ها نشستن دل می خواهد…
که من ندارم….باور کن !
.
.
.
اینقدر…ورق های زندگیم را…
بهم نریز…!
حکم…همان دل است…
.
.
.
عاشق تر از همه ما موش کوری است که زیبایی جفتش را چشم بسته باور دارد
.
.
.
در بند خویش بودن
معنای عشق نیست
چونان که زنده بودن
معنای زندگی
.
.
.
بگذار مرز تنهایی را رد کنم …
ببین…گذرنامه ام فقط مهر لبهایت را کم دارد..
.
.
.
من که می دانم…
به کودکی هم اگر برگردم…
تو همان شیشه ی شیر گمشده ام میشوی…
.
.
.
مرا ببوس
نه یک بار که هـــــزار بار …
بگذار آوازه ی عشق بازیمان
چنان در شهر بپیچد
که روسیاه شوند
آنها که بر سر جدایی مان
شرط بسته اند …!
.
.
.
عشق آن نیست که به هم خیره شویم عشق آن است که هر دو به یک سو بنگریم
.
.
.
آنتونی ولسنت اگزوپری ـ شیفتگی یعنی محو چشمان کسی شوی اما ندانی چشمهای او چه رنگی هستند!
.
.
.
آلفونس دو لامارتین شاعر فرانسوی_
اندکی تاب بیار،
تا تو را رسم کنم!
تا تو را نه …
بودن پیش تو را وصف کنم …
.
.
.
دنیای آدم برفی ها دنیای ساده ایست..
اگر برف بیاید هست..
اگر برف نیاید نیست..
مثل دنیای مــن..
اگر تــو باشی هستم..
اگر نباشی …..!
.
.
.
بگذار مرز تنهایی را رد کنم …
ببین…گذرنامه ام فقط مهر لبهایت را کم دارد..
.
.
.
زیبایی عشق به سکوت است نه فریاد ، پس با تمام سکوتم دوستت دارم . . .
.
.
.
من تو را هنوز مثل تمام شدن مشق شبم دوست دارم
.
.
.
زیباترین ستایش ها نثار کسی که کاستی ها و لغزش هایم را میداند
و باز هم دوستم دارد….
.
.
.
دلم بی لبت نای ماندن ندارد / لبم بی دلت جای خواندن ندارد / بی لب و بی دل ، توان بود ولی / سرم بی تبت پای ماندن ندارد
.
.
.
کسی چه میداند که امروز چند بار فرو ریختم ، از دیدن کسی که تنها لباسش شبیه تو بود
.
.
.
تکرار شو شاید ما سهم هم باشیم
شاید به جرم عشق ما متهم باشیم
باز در حضور تو آشفته خویشم
در سفره عشقت درویش درویشم. . .
.
.
.
میشه پروانه بود و به هر گلی نشست
اما بهتره مثل تو مهربون بود و به هر دلی نشست . . .
.
.
.
ب و هوای دلم آنقدر بارانیست
که رخت های دلتنگی ام را
مجالی برای خشک شدن نیست
اینگونه است که دلم برایت همیشه تنگ است .
.
.
.
گر چه عاشقی پر شور بودیم / به خود نزدیک و از هم دور بودیم
شب و روز از جدایی میسرودیم / من و تو وصلهای ناجور بودیم . . .
.
.
.
مبادا مثل برگی زرد باشیم / رفیق مردم بی درد باشیم
مزن بر عاشقان از پشت خنجر / بیا ای دل همیشه مرد باشیم . . .